چوبهای استعمار دیگر صدا ندارد.

بسم الله


استعماری از جنس ناامنی...!!!

.

((استعمار  یعنی اینکه قدرت تفکر و انتخاب را از تو بگیرند.))


امنیت جزء نعمتهایی است که همیشه باید شکرگزار آن بود.امنیت دو نوع است،امنیت جسمی و امنیت روحی یا فکری.انسان در تمام عمرش همیشه سعی دارد تا به هر صورت ممکن محیط زندگیش را امن نگه دارد تا بتواند در آسایش کامل به زندگیش ادامه دهد.ولی  در دنیا کشورهای سلطه طلب از آسایش متنفرند و از اینکه بینند کشوری به جز خودشان در آرامش به سر میبرد زجر میکشند.تا چند سال پیش استعمارگری با فرستادن ارتش و گماردن مستشار شکل میگرفت.دیروز با برده گرفتن ملتهای دیگر، استعمار میکردند.ولی امروز دوران استعمار وارد عرصه ی جدیدی شده است.

 امروز سخنم از استعمار نظامی نیست،بلکه از خطری بسیار مهلکتر و کشنده تر از آن یعنی استعمار فرهنگی حرف خواهم زد.استعمار فرهنگی یعنی اینکه قدرت تفکر و انتخاب را از تو بگیرند.استعمار یعنی آرامش و آسایش روحی را از تو بگیرند و روحت را با ابتذال مشغول کنند.استعمار فرهنگی یعنی اینکه هر چیزی را که آنها گفتند بدون آنکه علتش را بپرسی ،بپذیری،استعمار فرهنگی یعنی اینکه عروسک خیمه شب بازی شوی و هر جا که تو را کشاندند همانجا بروی،استعمار فرهنگی یعنی اینکه خانه ات،تلویزیونت،لباس پوشیدنت،گفتارت،گوشی موبایلت و حتی رفتارت را هم آنها برایت دیکته کنند و تو در این بین فقط یک رباط باشی که همه چیز را آنها برایت برنامه ریزی میکنند.



میگفتند دیروز روز والنتاین است،خداوند متعال در آیه قرآن می فرماید: (وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ - سوره انفال آیه 48) شیطان گناهان را برای شما زینت میدهد،و امروز چه دردناک است که ببینیم عشق را و محبت را آنها برای ما ترجمه میکنند،دردناکتر از آن اینست که چشممان به تقویم باشد تا روز عشق و محبت را آنها برای ما یادآوری کنند.استعمار فرهنگی یعنی همین،استعمار فرهنگی یعنی  فرزندمان شماره ی کفش فلان بازیکن را بداند ولی تا به امروز یک صفحه از قرآن و یک صفحه از وصیتنامه ی خمینی را نخواند،استعمار فرهنگی یعنی وقتی از پدر یک دختر، میپرسی دخترت کجاست؟در جواب به تو بگوید با دوست پسرش رفته است پارتی،استعمار فرهنگی یعنی مدل مویت و حتی رنگ لباسهایت  را شبکه های ماهواره ای برایت دیکته کنند،استعمار فرهنگی یعنی به جای اینکه با فرزندت ،خانواده ات و هم نوعت انس بگیری ،یک سگ بخری و تمام روزت را با آن به سر بکنی،استعمار فرهنگی یعنی همسایه ات و دیوار به دیوارت شب را گرسنه بخوابد ولی تو تمام فکرت این باشد که مدل ماشینت را ارتقاء دهی،استعمار فرهنگی یعنی به جای اینکه از پولهای اضافیت خرج فقرایی بکنی که با عزت زندگی میکنند تمام پولهایت را صرف خریدن مدل جدید لباس بکنی و لباس قبلیت را بذاری بغل چندین دست لباس قدیمی توی کمد.

استمعار فرهنگی یعنی اینکه زندگی کردن،خوردن و آشامیدن ،خواب و استراحت و حتی اصول انسانی را آنها به تو یاد دهند.استمعار فرهنگی یعنی به جای اینکه یک بچه مسلمان با دینش و با خدایش انس بگیرد تمام وقتش را با موزیکهای آنچنانی و با دوست دخترهای بی شمارش پر کند.استعمار فرهنگی یعنی یک مسئول به جای رغبت به ساده زیستی ،خدمت به مردم و تواضع داشته باشد تمام سعیش را میکند تا اشرافی گر ترین و مجلل ترین خانه ی شهر را از آن خود بکند تا به همگان فخر بفروشد.

استعمار فرهنگی یعنی دختر ایرانی حجاب را برای خود محدودیت بداند و چادرش را چقدر سنگین فرض کند.و حال استعمارگران چه میگویند؟

مستر همفر،جاسوس انگلیسی مینویسد:

زنان آنان دارای حجاب کامل هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست.به هر وسیله ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی حجابی را در بین مسلمانان رایج نمود و ابتدا برای گول زدن آنها برای این که حجاب را کنار بگذارند باید به آنها تفهیم کرد که حجاب به صورت چادر و یا عبا مربوط به اسلام نیست.


استعمار فرهنگی یعنی زنان ایرانی با پرداختن 2 میلیارد دلار در سال جهت خرید لوازم آرایشی 30 درصد بازار لوازم آرایشی خاورمیانه را به خود اختصاص دهند.استعمار فرهنگی یعنی وقتی تو حرفی از شهدا و آرمانهای شهدا بزنی در جواب به تو بگویند:((جنگ تمام شده است بگذارید زندگیمان را بکنیم)).استعمار فرهنگی یعنی جوانان ایرانی انگشترشان،زنجیر گردنشان و عکسهای روی لباسشان نمادی از شیطان پرستی ها باشد.استعمار فرهنگی یعنی تغییر جنسیت،یعنی دخترها و پسرها از جنسیتشان خسته شوند.دخترهای ما لباس مردانه بپوشند و پسرهای ما با هفت قلم آرایش رفتار دخترانه داشته باشند.


    

                     


استعمار فرهنگی یعنی آمار فروش لازم آرایشی و زینتی چندین برابر آمار کتابفروشی ها باشد.استعمار فرهنگی یعنی دانشجوی ما و جوان ما هنوز قبل از آنکه حتی تعریف درستی از آزادی ارائه دهد دم از حقوق بشر بزند.استعمار فرهنگی یعنی جوان ایرانی به حرفهای شبکه های ماهواره ای اعتماد داشته باشد در حالیکه هیچ ارزشی برای حرف پدر و مادرش قائل نیست.


    


داستان آندلس را به یاد دارید، حکومت اسلامی تا قلب اروپا رفته بود. نام اسپانیای امروزی، آندلس بود. یک کشور اسلامی‌ بود. مسیحی‌ها برای اینکه این کشور را از چنگ مسلمان‌ها در بیاورند، دو کار کردند:

(1) باغ‌های بزرگ انگور درست کردند که این انگورها به قیمت بسیار ارزان به شراب تبدیل می‌شد و این شراب از قیمت خود انگور ارزان‌تر بود و رایگان بین جوانان مسلمان پخش می‌شد.

(2) دخترهای مسیحی آرایش کرده را می‌فرستادند که بین جوان‌های مسلمان بگردند.

 همین دو عامل، نسل جوان غیرتمند کشور آندلس را به جوان‌های هرزه‌‌ی معتاد به مشروب و آلوده به پلیدی‌های جنسی تبدیل کرد و بعد به سادگی این کشور را از دست مسلمان‌ها بیرون کشیدند و به کشوری که در اختیار غرب مسیحی است، بدل کردند.


دکتر شریعتی چه زیبا میگوید:

اگر مثل گاو باشی میدوشنت،اگر مثل خر باشی،بارت میکنند،اگر مثل اسب دونده باشی سوارت میشوند،فقط و فقط از فهمیدن تو میترسند.

آری استعمارگران نه تنها در ایران،بلکه در تمام دنیا از فهمیدن انسانها میترسند،از این میترسند که یک جوان مسلمان با مطالعه ی دقیق تاریخ و با فراگیری علوم اسلامی بخواهد در مقابل آنها قد علم کند.از این میترسند که جوان ایرانی با  سلیقه ی خودش لباسش را و مدل مویش را انتخاب کند،از این میترسند که یک جوان ایرانی به شهدا و تمام فرهیخته گان کشورش افتخار کند،از این میترسند یک جوان ایرانی  وصیت نامه ی یک شهید را بخواند و آنرا الگوی خودش بداند.آنها چه از لحاظ نظامی و چه از لحاظ فرهنگی میخواهند تمام دنیا به آنها وابسته باشد.حتی کبریتش را هم از آنها بخرد.آنها دوست دارند  ایرانیان وقتشان را به شهوت طلبی و عیاشی و خوشگذرانی بگذرانند، تا بتوانند براحتی در کشورشان که سهل است حتی در خانه هایشان هم نفوذ کنند.

امروز هر جوان ایرانی وظیفه دارد تا با قلمش،با فکرش،با گفتارش ، با نوع لباس پوشیدنش، با مدل موی سرش و حتی  با نوع آهنگایی که گوش میدهد خود را از زیر سلطه ی استعمارگران خارج کند و عَلم مبارزه و استقلال فرهنگی را به احتزار در آورد.

انشاء الله روزی شاهد پیروزی جهانی اسلام باشیم.



اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک


هاشمی رفسنجانی چرا امضاء نمیکند...؟!!

بسم الله


رفتار هاشمی رفسنجانی ،بوی دیکتاتوری میدهد!



همه ی بزرگان و عالمان دینی ما همیشه تاکید داشتند که در امور مشورتی مطیع نظر اکثریت باشید.البته فراموش کردم بگویم که آقای هاشمی رفسنجانی از این قاعده مستثنی هستند.یادم نمیرود در یک مقطعی در کشور از رفسنجانی به عنوان ((اکبر شاه)) یاد میکردند.با رفتار چند روزه ی ایشان این کلمه در حال تحقق یافتن است.هیچ موقع فراموش نمیکنیم وقتی دوره ی ریاست جمهوری آقای هاشمی در حال اتمام بود،طرحی را به مجلس ارائه دادند که دوره ی ریاست جمهوری را تمدید کنند،آن زمان وقتی شنیدیم گفتیم ایشان واقعا درد خدمت دارند و میخواهند بیشتر خدمت کنند،ولی گذر زمان باطن آدمها را روشن میکند.امروز فهمیدیم که تصمیم آن روز ایشان در مسیر دیکتاتوری بود.

همه ی مردم ایران کمابیش با فضای دانشگاه آزاد آشنایی دارند و یقینا میدانند برخی در این دانشگاه چه دکان هایی که برای خود باز نکرده اند و چه پولهایی که به جیب خود نمیزنند.هنوز پس از گذشت چندین دهه از تاسیس دانشگاه آزاد،تا به امروز کسی از نحوه ی دخل و خرج دانشگاه آزاد توضیحی نداده است،هنوز هم معلوم نیست آن پنجاه هزار تومانی که موقع ثبت نام از دانشحویان گرفته به کجا و جیب چه کسی واریز میشود؟اصلا علت گرفتن آن پول برای چه است؟

وقتی آقای احمدی نژاد در دولت نهم پیروز شدند در اولین سخنرانیهایشان و حتی در دوران تبلیغاتشان علنا اعلام مبارزه با نظام سرمایه داری در داخل ایران را اعلام کردند.یقینا اینهمه هجمه واینهمه مخالفت با دولت احمدی نژاد که از سوی سرمایه داران و زورمداران داخلی ترتیب داده میشود فقط و فقط به جهت مبارزه احمدی نژاد با زیاده خواهان است.

آقای رفسنجانی خوب میداند اگر دستش از دانشگاه آزاد کوتاه شود در حقیقت اعتبار و سرمایه های کلانی را از دست خواهد داد.سرمایه ها و درآمدهایی که به ناحق به جیب ایشان ریخته میشد.وقتی در زمان امام پیشنهاد تاسیس دانشگاه را دادند قرار بود این دانشگاه به صورت امنایی و تحت نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد و هر تصمیمی که در شوراگرفته شد اجرایی شود،ولی امروز ما میبینیم که علنا ایشان این بند اصلی از اساسنامه را رعایت نمیکنند.

آقای هاشمی هرگز فراموش نمیکنیم زمانی را که دانشگاه آزاد از طرف قوه ی قضائیه به عنوان بزرگترین زمین خوار در ایران معرفی شد.هیچ موقع پولهایی که مردم به زحمت آنها را تامین میکردند و مستقیما به جیب هیئت امنا واریز میشد را فراموش نمیکنیم.هیچ موقع فراموش نمیکنیم در دوره ی نهم ریاست جمهوری چه پولهایی که از طرف دانشگاه آزاد به ستادهای تبلیغاتی شما سرازیر نمیشد.


آقای هاشمی فرزند شما کجا هستند؟


         


دولت خدمتگذار نهم و دهم با وجود نقایصی که دارد در قطع دستهای ناحق از بیت المال حقیقتا شجاعانه عمل کرده است.دستهایی که این کشور را ارث پدری خود میدانستند.وقتی آقای احمدی نژاد با تودیع پسر آقای رفسنجانی از مدیریت متروی تهران،حذف آقای هاشمی را از سیاست کلید زد ما خیلی وقت پیش در انتظار تودیع ریاست دانشگاه آزاد نیز بودیم.ولی متاسفانه نفوذ قدرت طلبان و زیاده خواهان در این کشور به حدی وبد که تودیع آقای جاسبی 6 سال طول کشید.البته این نشان از سخت بودن کار آقای احمدی نژاد در مبارزه با زیاده خواهان را دارد.به آقای رفسنجانی حق میدهم که این قدر گستاخانه و علنی از آخرین جایگاهش در نظام با چنگ و دندان دفاع کند.و حکم رئیس جدید دانشگاه را امضا نکند،چون امضا این حکم پایانی برای چپاول 30 ساله دانشگاه آزاد است.زیرا حقیقتا رفتار دیکتاتور گونه و استعمار گونه ایشان در سالهای اخیر دیگر هیچ محبوبیتی را در بین مردم باقی نگذاشته است. و دیگر هیچ جایگاهی در این کشور نخواهند داشت ،انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس که با عدم پیروزی ایشان همراه بود دقیقا مبین و مؤید این مطلب است.


احمدی نژاد برای قدرت طلب ها هیچ احترامی قائل نیست.

وقتی رهبر معظم انقلاب آقای شاهرودی را برای حل اختلاف سه قوه معرفی کردند عملا نشان داده شد که آقای هاشمی هیچ گونه خاصیتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام ندارند.بدون تعارف باید عرض کنم وقتی آقای هاشمی تا این حد در مقابل تصمیمات دیگران مقابله میکنند از رفتار ایشان بوی دیکتاتوری میآید.عدم حضور ایشان در نماز جمعه ی هفته ی قبل که به امامت رهبر معظم انقلاب برگزار شده بود،دیگر شکی باقی نگذاشته که آقای هاشمی با رهبری نظام مشکل دارند و فقط و فقط از ترس حمایت مردم از رهبری نمیتوانند علنا این جبهه گیری رو بیان کنند.

مردم ایران به لطف خداوند و با بهره گیری از رهنمودهای رهبر انقلاب بصیرت بسیار خوبی بدست آورده اند وامروز میتوانند کاملا دقیق و با تسلط کامل مسئولین خدمت گذار را از مسئول خائن تمییز دهند.آقای هاشمی شما به لطف زیاده خواهی ها و استعمار گری خود و اطرافیانتان دیگر محبوبیتی بین مردم ندارید.ای کاش شما هم به نزد لندن نشین ها میرفتید و آنها را نیز در آغوش میگرفتید.



اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک


مبارزه با استعمار ،این کجا و آن کجا...!!!

بسم الله




مردم ایران آزادانه به کشورشان عشق میورزند.



یکی از مهم ترین دلایل انقلاب اسلامی ایران، مستعمره شدن ایران در جهت منافع استکبار جهانی یعنی آمریکا بود.اعلام دشمنی با آمریکا، که حرف اول را در جهان میزد، کار آسانی نبود.امام خمینی در اولین روزهای انقلاب در حالیکه حتی کوچکترین برنامه ای جهت سازمان دهی نیروهای نظامی وجود نداشت،خیلی  سفت و محکم مسئله ی مبارزه آمریکا را مطرح کرد و گفت:((آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند)).و با توکل بر لطف خدا اولین جرقه های دشمنی با استعمار آمریکا را مطرح کردند.در این که آمریکا با سیاست ها و اصول استقلال طلبی ما مخالف است و هرگز تاب تحمل موج مخالف را ندارد شکی نداریم .امام خمینی برای اولین بار در جهان اصول انسانی و اسلامی را در عرصه ی حکومت مطرح کرد و پس از قرنها به یکه تازی آمریکا و صهیونیست پایان داد.انقلاب اسلامی ایران،دموکراسی ترین و عادلانه ترین قانون را برای اداره ی کشور به تصویب رساند.استادی میگفت همیشه مقایسه کردن ها ویژگی ها را بارز میکند.حقیقتا اگر بدون اغراق حرف بزنیم نظام ایران پرچم دار مبارزه با استعمار است.پرچم داری که هم حکومتش و هم مردم را میتوان به عنوان الگو در تمام دنیا مطرح کرد.

فکر نکنیم که در دنیا فقط ما با آمریکا مشکل داریم. همچنان که آمریکا متحدان فراوانی در جهان دارد دشمنان متعددی هم در مقابلش ایستاده اند.دشمنان آمریکا که همگی امروز بلا استثناء به مقاومت ها و پیشرفت های ایران غبطه میخورند به سختی در مقابل آمریکا ایستاده اند.شرایط بسیار سختی را تحمل میکنند.در مطلب ذیل اشاره ای به وضع زندگی مردم کشور کره ی شمالی میکنم ، مردم این کشور فقط و فقط به خاطر دشمنی با آمریکا این وضع را تحمل میکنند و هرگز نمیخواهند زیر بار سلطه استعمار گران بروند.

کره ی شمالی جزء سرسخت ترین دشمنان آمریکا به شمار می رود.تقریبا 50 سال با آمریکا در جدال است و به هیچ شرطی هم حاضر به پذیرش سلطه ی آمریکا نیست.نظام آنها کمونیستی است.



(نماد کمونیسم در میدان مرکزی پایتخت کره ی شمالی)


تعدادی از اصول و قوانینی که از طرف دولت کره ی شمالی اعمال میشود و مردم براحتی آنرا پذیرفته اند به شرح ذیل است.مردم کاملا با این وضع ،دولتشان را دوست دارند و با کمال میل از آنها حمایت میکنند.چون یقین دارند دولتشان برای استقلال آنها در تلاش است.گریه های مردم کره ی شمالی در مرگ (کیم جونگ ایل) رهبرشان این حرف را اثبات میکند.

سکونت مادام العمر در یک محل مگر با اجازه حکومتی!

 مردم این کشور حق خروج از روستا ها یا شهرهایشان را ندارند . در واقع همه در همان جایی که زندگی می کنند زندانی هستند . برای رفتن از روستایی به روستایی دیگر و یا شهری به شهر دیگر باید از حکومت اجازه بگیرند

.

بیدار شدن رأس ساعت شش با صدای شیپور!

این برنامه پنجاه سال است که هر روز صبح در سراسر کره شمالی اجرا می شود

برنامه های اجباری قبل از آغاز فعالیت های روزانه! و در طول روز

مردم کره شمالی موظف هستند که هر روز و قبل از شروع کار ابتدا در مقابل مجسمه های رهبر حکومتشان و پدر او تعظیم کنند و سپس به مدت ده دقیقه به سخنرانی های ضد آمریکایی رئیس یا مدیر یا معلمشان گوش کنند و بعد هم به مدت پنج دقیقه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر دشمن بدهند و آنگاه کارشان یا درسشان را آغاز نمایند

در شهر روشنایی‌ها ساعت ۱۱ خاموش می‌شوند. شهر در شب ترسناک است. خبری از روشنایی در خیابان‌ها نیست.همهء مردم کره شمالی موظف هستند که با یونیفرم رسمی از منزل خارج شوند و یا آنکه علامت خاصی را روی پیراهنهایشان نصب کنند تا به این ترتیب وزارت اطلاعات و امنیت کشورشان بداند چه کسانی و با چه شغلها و موقعیتهایی در حال عبور و مرور در کوچه ها و خیابانها هستند.مردم کره شمالی هیچ خبری از دنیای بیرون از کشورشان ندارند و تاکنون هیچ فیلم خارجی را در تلوزیونشان یا سینماهایشان ندیده اند . آنها نمی دانند که واقعا در دنیا چه می گذرد؟

خدمت سربازی؛ ده سال!

در پیونگ یانگ، پایتخت کره‌شمالی، هر دو ساعت یک‌بار از بلندگوهایی که صدای بسیار قوی‌ای دارند در گوشه‌گوشه شهر مارش نظامی پخش می‌شود تا قدرت ژنرال‌های این کشور به رخ همه کشیده شود. آنها بنا بر عادتی دیرینه کیم جونگ ایل، رهبر کشور خود را ژنرال صدا می‌زنند؛ البته دادن چنین لقبی به او چندان هم بیراه نیست چراکه خدمت سربازی اجباری در این کشور گاهی به ده سال هم می‌رسد.

عدم حق استفاده از خودرو برای رفتن به محل کار!

هیچ کس حق داشتن ماشین شخصی را ندارد و هفتاد درصد مردم برای مسافرتهایشان از دوچرخه استفاده می کنند

هیچ خانواده‌ای حق خواب دیدن ندارد!

دانش آموزان موظف هستند آخرین خوابهای سیاسی خود و والدینشان را به نمایندهء وزارت اطلاعات و امنیت در کلاسشان! گزارش کنند .

عدم استقلال رسانه ها!

دوازده روزنامه در این کشور منتشر می شوند اما خبرنگار ندارند! این روزنامه ها موظف هستند که هر روز خبرهایی که از وزارت اطلاعات و امنیت دریافت می کنند را عینا منتشر کنند


باوجود قحطی و گرسنگی، عدم پذیرش کمک‌های غذایی دیگر کشورها!

ممنوعیت ورود هرگونه خبرنگار و عکاس به کره شمالی!

مرگ و تیرباران سرنوشت شهروندان تماس گیرنده با تلفن به خارج!

ورزشکاران کره شمالی قبل از اعزام به خارج از کشور و حضور در مسابقات خارجی ،هایشان به گروگان گرفته میشوند تا فرزند ورزشکارشان به کره برگردد . اگر کسی برنگشت ، همهء عزیزانش را یکجا تیرباران می کنند .

شرط ازدواج؛ رضایت وزارت اطلاعات آری، رضایت خانواده خیر!

 در کره شمالی کسی حق انتخاب همسر و ازدواج را ندارد ، مگر با موافقت وزارت اطلاعات و امنیت آن کشور . یعنی دختر و پسری که عاشق هم شده اند باید گزارش کاملی از نحوهء عاشق شدنشان ، دلیل عاشق شدنشان ، میزان علاقه و احساسی که نسبت به یکدیگر دارند و خیلی چیزهای دیگری را در چندین صفحه بنویسند و تحویل مقامات امنیتی بدهند تا نوبت مصاحبه شان شود .


جالب اینجاست که این مردم با وجود این همه محدودیت و خفگان هرگز با دولتشان مخالف نیستند و با حضور پر رنگ در تمامی مراسمات حمایت قاطع خود را از دولت اعلام میکنند.به هیچ قانونی اعتراض ندارند و همیشه گوش به فرمان رهبر خود هستند.حالا این سوال پیش می آید که مردم ایران در مقایسه با مردم کره ی شمالی که با این وضع زندگی میکنند چقدر پای انقلابشان هستند؟

امروز مردم ایران پاسخ این سوال را دادند و ثابت کردند که در سطحی بسیار بالاتر از مردم کره شمالی فکر میکنند .انقلابشان و رهبرشان را نه از روی اجبار بلکه از روی عشق اطاعت میکنند.مردم کره شمالی با خفگان بزرگ شده اند و عمری به آنها آموخته اند که باید این کار را بکنند ولی در ایران به قدری آزادی اندیشه و عقیده وجود دارد که هر کسی میتواند آزادانه با هر تفکری در ایران زندگی بکند.امروز در راهپیمایی عظیم 22 بهمن حقیقتا مردم ایران مصداق بارز این جمله بودند چون از هر قشر و از هر دیدگاهی پرچم ایران را بدست گرفته  و به خیابان آمده بودند.



اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک


جشن انقلاب یا جشن 2500 ساله ی شاهنشاهی؟

بسم الله


دهه ی فجر همانند محرم و صفر ،

زمان مرور اصول انقلاب و اسلام است.




انقلاب اسلامی ایران جزء مقتدرترین و مقاوم ترین انقلابهایی است که در سطح جهان صورت پذیرفته است.اینکه انقلاب به دستور امام وارد مرحله ی نظامی نشد، نشان از اقتدار انقلاب دارد.که با دست خالی و با قدرت اندیشه توانست قدرتهای استعمارگر را از کشور بیرون بیندازد.از سال 1342 جرقه های انقلاب اسلامی در ایران زده شد و مقاومت 15 ساله بر خواسته ی انقلابیون نشان دهنده ی قَوام این انقلاب است.مردم ایران به رهبری امام خمینی نه فقط برای بهبود شرایط اقتصادی بلکه برای اثبات آزادگی و داشتن استقلال شخصیتی و حکومتی اقدام به تغییر نظام کشورشان کردند.تغییری که بیشتر از آنکه محدود بر پایه ی اصول انسانی باشد بر پایه ی اصول الهی نیز بود.

هر سال از 12 تا 22 بهمن را گرامی میداریم و جشن تولدی برای این انقلاب 33 ساله میگیرم.ولی محتوای این جشنها حقیقتا هیچ تفاوتی با جشن های 2500 ساله ی شاهنشاهی ندارد.امام خمینی فرمودند که محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته است.مفهوم این جمله یعنی گردش ایام و فرارسیدن ماه محرم خون تازه ای را وارد رگهای اسلام میکند.خونی که در طول سال به احتمال زیاد هم آسیب دیده باشد و هم کمرنگ شود.

امروز ما باید از حرف پیر سفر کرده یمان الگو بگیریم و در طول دهه ی فجر طوری برنامه ریزی بکنیم که در این 10 روز خون تازه ای به رگهای انقلاب وارد شود.گزارش دادن از عملکرد 33 ساله ی انقلاب بسیار کار مفید و شایسته ای است.چون این گزارشات حاصل دسترنج یک ملت را نشان میدهد ولی اینکه ما فقط و فقط به اعلام عملکردها بپردازیم و از کارهای انجام شده بگوییم و از تکرار اهداف و آرمانهای عقب مانده انقلاب پرهیز کنیم،این نکته به نظر حقیر یک نوع آفت است که متاسفانه با  نفوذ ذره ذره در تمام ارگانها خطر  بسیار جدی برای انقلاب به شمار می آید.

در دهه ی فجر علاوه بر کارهای انجام شده باید دلایل انقلاب را بیان کنیم،باید بگوییم که در سال 57 چرا انقلاب کرده ایم و چرا تا به امروز اینقدر سفت و سخت پای آنها ایستاده ایم.باید روحیه ی انقلابی را در این 10 روز بیشتر از سایر روزهای سال تبلیغ کنیم.آرمان ها و اهداف انقلاب را باید در این دهه ی فجر بیشتر از گذشته مرور کنیم.


دهه ی فجر در برخی نقاط متاسفانه همانند جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی دچار ریخت و پاش و اسرافی گری های غیر متداول شده است.یک جا میبینید برای گرامیداشت انقلاب مراسمی را گرفته اند و در این مراسم جز ترانه خوانی و پخش موسیقی حرف دیگری مطرح نمیشود.ما با شادی مخالف نیستیم بلکه با برگزاری جشنهای پوچ و بی محتوا مخالفت داریم.با این مخالفیم که در مراسمات دهه ی فجر حرف از همه چیز بگویند ولی حتی یک بند از وصیتنامه ی امام را بیان نکنند.ما با این مخالفیم که برای خرید هزار کادوی بی ارزش هزینه بکنند ولی حتی یک جلد از وصیت نامه ی امام در مراسمات توزیع نشود.ما با این مخالفیم که در مراسمات دهه ی فجر سخنرانان از آمار خطوط تلفن و آب و برق حرف بزنند ولی از اصول انقلاب و اهداف انقلاب حرفی به میان نیاورند.با این مخالفیم که اداره را تعطیل بکنند و برای گرامیداشت دهه فجر در مراسمات حضور یابند.!!! ......



دهه ی فجر همانند محرم و صفر زمان مرور انقلاب است.دهه ی فجر زمان احیاء اصول خاک گرفته ی انقلاب است.با اینکه برای گرامیداشت انقلاب جشن و شادی نیاز است ولی مطمئنا جشن های بدون محتوا و بدون نتیجه هیچ نقشی در احیاء انقلاب نخواهد داشت.امروز اگر قرار است مراسمی هم برگزار شود مطمئنا باید محتوای مراسمات در حد و اندازه های سخنرانیهای سالهای مبارزاتی انقلاب باشد.نه تنها در حد آنها بلکه باید بسیار بسیار پر محتواتر و غنی تر از سخنرانیها و مراسمات مبارزاتی انقلاب باشد.انقلاب اسلامی ایران پیروز شده است ولی آیا هدف ما فقط تغییر نظام حکومتی بود؟آیا فقط میخواستیم شاه از این مملکت برود؟ اهداف انقلاب ایران به حدی متعالی و وسیع است که به این زودیها نمیتوان به تمام آنها دست یافت.انقلاب ایران برای تمام بشریت برنامه دارد و برای سازندگی تمام دنیا بوجود آمده است

رهبر عظیم انقلاب و این فرزند خلف خمینی کبیر به راستی تنها پرچم دار اصول انقلاب است.اصولی که برای حفظ و به کارگیری آنها جوانها و نخبگان بسیاری جانشان را از دست دادند.اگر دقت کنیم در تمامی مراسماتی که در حضور رهبر گرانقدرمان برگزار میشود همه ی اصول انقلاب مرور میشود.ایشان بیشتر از همه ی ملت ایران میدانند که غفلت از اصول انقلاب و غفلت از چِرایی انقلاب در واقع تیر خلاص به عمر با برکت انقلاب است.

هرگز نباید غافل شویم،غفلتها همیشه مشکل ساز بوده اند و همیشه هم گریبان گیر انقلاب شده اند.غفلتهایی که دوری و فاصله گرفتن از آرمانهای امام مسبب آنها بود.امروز همچنانکه پرمحتوا بودن عزاداریهای ماه محرم بنیانهای اسلام را محکمتر میکند در این ایام  نیز هر چه پر محتوا برگزار کردن مراسمات دهه ی فجر به همان اندازه به ثبات و سرعت انقلاب می افزاید.



اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک

عدالت، آنهم  از نوع اجتماعی و اقتصادی!!!

بسم الله


عدالت اجتماعی و اقتصادی ،کم رنگترین دستاورد انقلاب اسلامی


انقلاب اسلامی ایران پیشرفتهای متعددی را در عرصه های علمی،نظامی ،سیاسی و فرهنگی را داشته است.تک تک پیشرفتهایی که ایران به برکت انقلاب اسلامی بدست آورده است هنوز هم در بسیاری از کشورها به عنوان یک آرمان دست نیافتنی از آن یاد میکنند.انقلاب اسلامی به مردم ایران استقلال فکری و عقیده ای بخشید،استقلالی که هنوز هم در مهد آزادی یعنی آمریکا جریان پیدا نکرده است.در کشوری که مجسمه ی آزادی را یدک میکشد هنوز هم دموکراسی و مردم سالاری به تمام معنی اجرا نمیشود در حالیکه ایران اسلامی با تکیه به احکام اسلام توانسته است 33 سال با رأی مردم و با دموکراسی تمام عیار روی پا بایستد.

سنت شکنی کرده و امروز از ناکامی های انقلاب حرف به میان می آورم.شاید به جرأت بتوانم حرف دکتر بهشتی را اینجا ذکر کنم: ((جامعه ی ما در بخش اقتصادی اسلامی نشده است.)) حقیقتا اگر کمی تأمل کنیم میفهمیم که انقلاب اسلامی در بوجود آوردن عدالت اجتماعی حضورش بسیار کمرنگ بوده است.امام خمینی (ره) در سخنان بسیاری به این نکته اذعان داشته اند که این انقلاب توسط پابرهنگان این جامعه شکل گرفته است.و به مسئولین موکدا فرموده اند : اگر میخواهید با آمریکا مقابله کنید به مردم خدمت کنید.!


جمله ی بسیار تأمل برانگیز امام نشان میدهد که خدمت به مردم و برقراری عدالت اجتماعی کلید شکست آمریکا می باشد.امروز پس از گذشت 33سال از انقلاب هنوز در کشور ما هستند کسانی که از حداقل امکانات رفاهی محروم مانده اند.در حالیکه عده ای در همین کشور با همین امکانات دولتی بهترین شرایط رفاهی را برای خود فراهم کرده اند.یک جا هست که خود یک فرد با تلاش و تجارت سالمی که کرده است سرمایه ای را برای خود رقم میزند خب نوش جانش باشد، ولی عده ای هم هستند که با رانت های دولتی و سوء استفاده از موقعیتهای دولتی پولهای کلانی را از بیت المال به جیب میزنند.

                                


این عین ظلم است.برای ظلم لازم نیست

حتما سر حسین علیه السلام بریده شود

   

      



پیشگیری از به وجود آمدن یک چنین فرصتهای سوء استفاده در نظام اقتصادی کشور یک امر بسیار مهمی به شمار میرود ولی مهم تر از آن نحوه ی برخورد و مبارزه با رانت خواران و مفسدان اقتصادی است.در تاریخ 33 ساله ی نظام اسلامی ایران نمونه های بسیارفراوان و بسیاری کلانی از مفاسد اقتصادی وجود دارد که هنوز هم برخورد قاطعی با آنان صورت نگرفته است.اگر امروز در کشور کرباسچی ها و شهرام جزایری ها در حاشیه ی امنی قرار دارند همگی به خاطر عدم وجود عدالت اجتماعی در توزیع ثروت و عدم عدالت در برخورد با مفسدین اقتصادی به شمار میرود.


عده ای در این نظام برای خود سهم خواهی کردندو مزد کتکهایی  که درزندانهای ساواک خورده بودند را نقدا از نظام خواستند.این افراد همان کسانی بودند که به خاطر زیاده خواهی های و بی عدالتی های شاه انقلاب کرده بودند.کسانی که در ایران میلیاردی اختلاس کرده اند و بیت المال را یک شبه به جیب خود خالی کردند روزی در این کشور برای اسراف کاریهای شاه انقلاب کرده بودند.ولی امروز خودشان به درد محمدرضا پهلوی دچار شدند و میلیارد میلیارد از سرمایه های ایران را به بانکهای کشورهای بیگانه انتقال دادند.


تمام سوء استفاده هایی که در سالهای گذشته توسط مفسدین اقتصادی شکل گرفته بود را فراموش میکنیم و فقط آخرین افتضاح این بزرگواران را زیر ذره بین میگذاریم.دزدی 3000 میلیاردی اخیر را اگر تبدیل به کارخانجات میکردیم،یقینا مشکل اشتغال قسمت عمده ای از جامعه حل میشد.و بیکارانی که هر روزه به تعداشان افزوده میشد مشغول به کار میشدند.امروز تمام کارشناسان مسائلی اجتماعی به این مسئله اذعان دارند که بیکاری به عنوان یک منشأ و یک علت برای اکثر بزهکاریها و تخلفات اجتماعی به حساب می آید.شاغل بودن مسئله ای است که با وجود آن یک خانواده شکل میگیرد و با عدم وجود آن یک کانون خانواده از هم می پاشد.

اگر کمی دقیق به اطرافمان نگاه کنیم بهتر میفهمیم که هنوز هم گرسنگانی در گوشه کنار این شهر سرشان را با شکم خالی بر بالین میگذارند.در حکومت علی علیه السلام از پای یک زن یهودی خلخالی را دزدیند،علی علیه السلام گفت:اگر کسی در حکومتی که اسلام زمام دار آنست این ظلم را بشنود و از ناراحتی بمیرد،شایسته است.


ولی در طول این 33 سال قوه قضائیه ی ایران در مبارزه با مفسدان اقتصادی ضعیف عمل کرده و به تمام معنی نتوانسته است فرامین و اوامر رهبر عظیم الشأن انقلاب را عملی کند.رهبر فرزانه انقلاب با تذکرات بسیار فراوانی همیشه این هشدار را به مسئولین کشور علی الخصوص به قوه ی قضائیه داده اند که باید قاطعانه با این مفاسد برخورد شود ولی متاسفانه تا به امروز شاهد هیچ گونه برخورد قاطع از سوی دستگاه قضا نبوده ایم.


در امور حاکمیتی هم عدالت به تمام معنی رعایت نمیشود.فردی که به هیچ وجهی لیاقت یک مسئولیت را ندارد به استفاده از روابطی که دارد بر مسند یک مسئولین مینشیند.در حالیکه در کشور افراد بسیار نخبه ی سیاسی و مدیریتی وجود دارد که بدلیل عدم داشتن رابطه با برخی مسئولین فرصت ارائه خدمت به این نظام را پیدا نمیکنند.متاسفانه در اعطای مسئولیت روابط جای ضوابط را گرفته است و این یکی از مظاهر عدم رعایت عدالت اجتماعی است.کسانی که هم از لحاظ تجربه و هم از لحاظ علمی در مدارج بسیار بالایی قرار دارند و برای کسب اینها زحمات فراوانی را کشیده اند متاسفانه امروز در حاشیه قرار دارند وعده ای نا آشنا به مسائل مدیریتی در جای آنها نشسته است.

عدالت اجتماعی یعنی اینکه وقتی برای انجام کاری به اداره ای مراجعه میکنی،بین فقیر و پولدار تفاوتی وجود نداشته باشد.عدالت اجتماعی یعنی در توزیع خدمات در شهرها،منطقه ی فقیر نشین با منطقه ی پولدار نشین تفاوتی نداشته باشد.


و این دردها ادامه دارد...........تا کی ، نمیدانم..!!!


امیدوارم روز ی شاهد برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی ایران باشیم. البته اگر مسئولین به رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب توجه میکردند یقینا میتوانستیم چندین سال پیش هم شاهد بروز و ظهور چنین وضعیت عادلانه ای در کشور باشیم.


اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک

این مرد دنیا را تغییر داد...

بسم الله


This man changed the world




چند وقت پیش در یکی از شبکه های تلویزیون انگلیس مستندی در مورد امام خمینی (ره) پخش می شد.در آن فیلم به زندگی مبارزاتی امام خمینی اشاره شده بود.وقتی عکس بالایی را از امام نشان میداد،زیر عکس نوشت((این مرد دنیا را تغییر داد)).واقعا جمله ی بسیار تامل برانگیزی را بیان کرد.

همه چیز را تغییر داد،تمام معادلات سیاسی جهان را بهم ریخت،تمام محاسبات سلطه طلبان و استعمار گران را بهم زد،در مقابل گلوله های آنها از خدا میگفت،به طبس حمله کردند گفت شن ها مامور خدا بودند،خرمشهر را گرفتند،گفت خرمشهر را خدا آزاد کرد،در تمام صحنه های انقلاب با این که تأثیر گزارترین نقش را برعهده داشت،همه چیز را از خدا میدانست و برای خود سهمی را قائل نشد.او خدا را چقدر نزدیک میدید،چقدر دست یافتنی،اما ما خدا را چقدر دور میبینیم،به قدری دور ،که محال میدانیم...!!



نهضت امام خمینی نشأت گرفته از نهضت امام حسین علیه السلام بود.اخلاص و تقوای غیر قابل وصف امام باعث شد تا انقلاب اسلامی ایران امروز در این موقعیت قرار بگیرد.

هرگز نباید فراموش بکنیم که حوادث امروز ملتهای اسلامی در جهان، همگی پس لرزه های نهضت امام خمینی می باشد.نهضتی که دقیقا از متن اسلام برخواسته شده بود و هدفی هم جز اعتلای اسلام را نداشت.امروز اگر در جهان اسلامی حرکتهای ویژه ای رخ میدهد و اگر مسلمانان جهان از غفلتها بیدار شده اند همگی متاثر از نهضت ارزشمند امام خمینی می باشد.

مصر،تونس،لیبی،یمن،بحرین و تمام مسلمانهای بیدار شده، همگی شاگرد مکتب خمینی هستند،مکتبی که استاد این مکتب حسین علیه السلام بود.خمینی به تمام معنی کبیر بود،همچنان که حسین علیه السلام ثار خدا بود،بدون اغراق ،خمینی هم روح خدا بود.ثارالله و روح الله،هر دو به خدا ختم میشوند.خدایی که  بعد از گذشت 1500 از اسلام،هنوز هم برخی به قدرت او شک دارند.و امروز دیدیم که فرزند خلف انقلاب در خطبه ی نماز جمعه چطور یاد و خاطره ی خمینی کبیر را زنده کرد و به تمام دنیا فهماند ،که پرچم این انقلاب را بدست صاحب اصلی آن خواهیم داد و تا زمانیکه خون در رگهای ما جریان دارد ،هرگز خبر شکست ایران در دنیا نخواهد پیچید!!!

آری اینگونه است ،اگر نیت و هدفت خدا باشد،خداوند هم چنان عزتی به تو می دهد که بتوانی دنیا را تغییر دهی.




امام معصوم:اگر از خداوند اطاعت کنید ،خداوند همه چیز را مطیع شما خواهد کرد. و امام خمینی مصداق بارز این حدیث بود.




الهم ارزقنی شهداة فی سبیلک


ربا در سفره های مردم...!!!


بسم الله



پولهای حرام عامل دین گریزی مردم




دین اسلام متعالی ترین دین و آئین در بین تمام جوامع بشری میباشد.دینی که برای جزء به جزء زندگانی افراد قانون و احکام خاصی را تدوین کرده است یقینا برای مسائل اقتصادی بشر نیز برنامه ی خاصی را ارائه داده است.امروز ما در یک کشوری زندگی میکنیم که نام اسلام را یدک میکشد.حکومتی که بنای تشکیل آن بر پایه های اسلام استوار گردید.ولی متاسفانه پس از گذشت 33 از انقلاب اسلامی هنوز نتوانسته ایم بانکها و اقتصادمان را اسلامی بکنیم.برای اثبات این حرف اصلا نیازی به توضیح نیست.بوجود آمدن سوء استفاده های کلان و میلیاردی از سیستم اقتصادی کشور خود نشان دهنده ی نقصان و اسلامی نبودن سیستم اقتصادی کشور است.دین اسلام توصیه های فراوانی را در مورد برکات روزی حلال به مسلمین داشته است و برعکس هشدارهای فراوانی هم در مورد اثرات بسیار منفی رزق حرام کرده است.



بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

حق دارد یا نه....؟!

بسم الله العزیز



آیا واقعا تمام رزمندگان کشورمان  رفتارشان و اخلاقشان اینگونه است؟






دیروز در خیابان قدم میزدم،دیدم چند نفر جمع شده اند،از سر و صدایشان فهمیدم که دعوا میکنند،نزدیکتر که شدم صدای یکی از آنها بلند تر از بقیه بود،با تلفن حرف میزد،به آنکسی که پشت تلفن بود(احتمالا از گنده های شهر بود)میگفت که به ریش دارها توهین کرده است،مرتیکه ی ... میگوید همه ی ریش دارها فلان و فلان هستند.

این جملات را که شنیدم واقعا دلم سنگین شد،احساس کردم آب سردی را بر سرم ریختند.کمی که آنجا ایستادم فهمیدم مقصر آن ماجرا مرد ریش دار بود.به او گفتم،مسلمان !! تو هر طوری که دلت میخواهد با مردم رفتار میکنی،ریش هم که گذاشته ای،با مقامات هم که در ارتباطی!!،میدانی با این رفتارت چه کسانی را زیر سوال میبری؟چه کسانی را در این جامعه بی اعتبار میکنی؟چه زحمتهایی را هدر میدهی؟


بقیه در ادامه ی مطلب

ادامه نوشته

تحریم، فرصت یا تهدید...؟!!


بسم الله القاسم الجبارین



این تحریم ها تهدید نیست،بلکه فرصت است،

فرصتی برای اینکه به اصل اسلام برگردیم



((عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد))

یقینا جمله ی فوق را خیلی شنیده اید،مطمئنا به عینه مصادیق آن جمله را نیز دیده اید.اوضاع امروز کشور ما دقیقا مصداق دیگری بر ضرب المثل فوق است.از اول انقلاب تحریم ها علیه ایران شروع شد،تحریم های علمی،سیاسی،نظامی و امروز هم بیش از گذشته تحریم اقتصادی میکنند.ولی 33 سال است آنها هنوز نفهمیده اند که اراده و ایمان یک مسلمان باتحریم ها متزلزل نمیشود.آنها نفهمیده اند که با تحریم ایران کمک بزرگی به خود کفائی ایرانیها میکنند.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

مقصر کیست؟

بسم الله الرئوف



اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.



      




وقتی از این فاجعه مطلع شدم حقیقتا دلم سوخت،امام غریب و مظلوم ما در دشت کرب بلا 1400 سال پیش گفت اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.((  إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ  فَکُونُوا أَحْراراً فِی دُنْیاکُمْ))ولی امروز پس از 1400 سال هنوز هم این حرف تازگی دارد.انگار برخی این حرف هنوز به گوششان نرسیده است.

بقیه در ادامه مطلب


ادامه نوشته